The story about the horses in Farsi/اسب و

در باره اسبها میگومو اسبها مهم بودند.  در باره اسبعا اینجا میگوم.  چه کمکی اسست؟ کمک خوب است. در باره هم کمک از اسبها میگوم. کمک مهم ا  ستو

اسب  تاریخ بلند دارد. بسیار از اسب زندگی میکنند

Продолжить чтение «The story about the horses in Farsi/اسب و»

Story about mam / داستان در باره مرد

مرد در شهر کام زندگی میکند. نام لو نمیدانند. مردن نام مرد نمیدانند. انها اسم مرد ف

کر میکنند. ان «رضا» است.

رضا کار داند. ان پول کام میدهد. رضا بدون زن زندگی میکند. غدا برای او است. هر روز کار میدهد. این کار در عانه است. رضا دو کار دارد. کار اول پول را میدهد. کار دوم در خانه است.

Продолжить чтение «Story about mam / داستان در باره مرد»

The legend in Farsi.

از یو–نان کهن

رزا رو باب دید. باب به زمین خدا ها بود. رزا در زمین خدا ها امد. قانون برای ان ندان. این زمین ا         س مان ابی دواشت. اتش خوب در ان بود. خوار   شید در ان بود. اتش از خوارشید بود> رنگ خوب در زمین خدوا ها بود. خدا هزندگ   ی کردند.

Продолжить чтение «The legend in Farsi.»

Страниц: 1 2 3

Веб-сайт работает на WordPress.com.

Вверх ↑